^^^^^*^^^^^ دفترچه خاطراتش رو بهم داد و گفت: واسم چند خط یادگاری بنویس واسش نوشتم: هر ادمی که وارد زندگی تو میشه همراه خودش یه درس میاره... یه درس که تو هیچ کتابی نیست.. یه درس که هیچ معلم و استادی نمی تونه یادت بده.. فرقی نمی کنه اون ادم خوب باشه یا بد... فرقی نمی کنه اون ادم پیر باشه، یا جوون هر ادمی با خودش یه درس به زندگیت اضافه می کنه، که تا حالا نمی دونستی اگه درس رو یاد بگیری برنده ای حتی اگه اون ادم دیگه تو زندگیت نباشه.. اگه درس رو یاد نگیری بازنده ای حتی اگه اون ادم هنوز تو زندگیت باشه چند دقیقه ای به نوشتم خیره شد و هیچ نگفت انگار داشت با خودش مرور می کرد که چه درسهایی از چه ادمهایی یاد گرفته.. درس ادمهای زندگیش رو که مرور کرد ازم پرسید تو از من چی یاد گرفتی؟ من چه درسی رو اوردم تو زندگیت ؟ دستش رو اروم گرفتم و گفتم من با تو فهمیدم که ادمها جای خالی هم رو پر نمی کنند. نه من می تونم جای خالی کسی که نیست رو برای تو پر کنم نه تو می تونی جای خالی کسی که نیست رو برای من پر کنی.. از تو یاد گرفتم کسی که ادم زندگیم باشه دنبال پر کردن جای خالی کسی نیست. چون جای خودش رو تو زندگیم پیدا می کنه.. دستم رو فشار داد و گفت: پیدا کردم
o*o*o*o*o*o*o*o با حال و روزی که پیدا کرده بود تنها فیروز عمید میتونست اونو از این مخمصه نجات بده. با خودش گفت
@~@~@~@~@~@ آدم هایی که قدرتی برای رسوندن تو به خواستههات ندارند، قدرتی هم برای مانع شدن در برابر ورود نعمتها به زندگیات ندارن پس همونطور که روی اونا حساب نمیکنی، از آزارشونم نترس توحید رو آیا پذیرفتی؟ معنی اش رو واقعا میدونی؟ یگانگی خدا؟ درسته اما یگانگی در چی؟ در وجود و قدرت توحید نگاهی جدا از هر دین و مذهبه؛ که میگه : میزان ورود نعمتها به زندگی ما، به اندازه باورهای توحیدیمونه. توحید، منطق ابراهیم برای شکستن بتهاست تا نشون بده اونها حتی قادر به نجات خودشون نیستن چه برسه به نجات آدما توحید، یقین ابراهیمه که میتونه درک کنه هاجر و اسماعیل به اندازهی او به ربّ متصلاند. پس با خیال راحت اونها رو در بیابان میذاره توحید، توکل و اعتماد ابراهیم به درستی الهاماتشه که؛ میتونه اسماعیل رو به قربانگاه ببره ما که انتظار نعمتهای بیشمار رو داریم، باید از خود بپرسیم؛ چقدر تونستیم این نگاه توحیدی رو داشته باشیم؟ و اگه این نگاه رو ساختیم، چرا دست از نگرانی درباره عوامل بیرونی برنداشتیم؟ چرا میترسیم حتی اگه مسیر درست رو بریم کار درست رو انجام بدیم و باورهای خوبی بسازیم، ممکنه یک حادثه غیر مترقبه یا قدرت بیرونی مثل یه قانون، رأی یک فرد، لغو یک قانون، قیمت دلار و ریشه ی بنایی رو ویران کنه که، در تمام این سالها ساختیم؟ این نگرانیها، همون بخشهای ساخته نشدهی توحید در نگاهمونه همون منافذی که برای ورود شیطان به عنوان نماد کمبود و ترس، باز گذاشتیم و همون بخشهای ساخته نشدهی باورهای قدرتمندکننده و برکت آفرین توحید یعنی روی قدرتی حساب کنم که، قدرت خلق هر خواستهای رو به من بخشیده و هدایتگر من است قرآن یکصدا توحید رو فریاد میزنه خداوند ،همه چیز، جز شرک به خودش رو میبخشه. چون امکان نداره شرک بورزیم و تجربه خوبی از زندگی داشته باشیم اما اگر توحید رو درک و اجرا کنیم، قطعاً به مسیر راهکارهای برکت آفرین هدایت میشیم و برکت و فراوانی به صورت طبیعی، راهش رو به زندگیمون پیدا میکنه اما آدمهای زیادی اصل رو رها کردنو درگیر فرعیاتاند بدست آوردن برکتِ بیشتر رو در عوامل بیرونی؛ مثل قیمت سکه و دلار می بینن، نه باورهای خودشون برای همین هر دلیلی رو بررسی میکنند
♥ * ♥ * ♥ * ♥ * ♥ * ♥ «حالا بخند... مرگِ من بخند... بیشتر... یکم بیشتر... آهااان حالا شد...» این کلمه ها رو وقتی شنیدم که راننده ی اسنپ داشت با تلفن حرف میزد حدودا چهل و پنج سال داشت. بعد از اینکه تلفن رو قطع کرد بهم گفت ببخشید داداش شرمنده، دست خودم نیست ؛ خانومم که دلش می گیره اصلا دیوونه میشم یه چیزایی میگم که جوونا نمیگن ولی خداییش عجقم و عجیجم نمیگم بعد زد زیر خنده... خندیدم و گفتم دمت گرم، کارِت خیلی درسته گفت خدا پیغمبری نمیخوام لاف بزنم ولی با اینکه سواد درست حسابی ندارم، دکترای عاشقی دارم میدونی مهمترین نشونه عشق چیه؟! گفتم نه، بعد همینطور که بوق میزد تا ترافیک باز بشه گفت خنده گفت تو وقتی عاشق یکی باشی عاشق خنده هاش میشی، اونوقت هر کاری میکنی تا بخنده، اگه خنده یه نفر قند تو دلت آب نکرد یعنی هیچ حسی بهش نداری اگه خندهش یادت موند و صبح تا شب جلوی چشمت اومد یعنی دل باختی حتی اگه نخوای قبول کنی وقتی پیاده شدم و کرایه رو حساب کردم بهش گفتم میدونی تو نشونه های عشق چی از خنده مهم تره؟! گفت چی؟ گفتم هیچی... هیچی از خنده کسی که دوسش داری مهم تر نیست خودت و خانومت خوش خنده باشید همیشه دو تا بوق زد یعنی توام همینطور :) ♥ * ♥ * ♥ * ♥ * ♥ * ♥
بعضی وقت ها حتی اگه روحتو تبخیرم کنی بلور های شور عذاب وجدان تهش میمونه * ♥ * ♥ * ♥ * ♥ * ♥ * ♥ * رهام هادیان
^^^^^*^^^^^ خب، واقعیت اینه که هیچکس به ما قولی نداده بود که قراره همیشه همه چیز گل و بلبل باشه و روزها یکی از یکی بهتر، خوشمزهتر و خوشرنگتر نه، قرار نبوده اینجوری باشه. هرچی که قد کشیدیم و سالهای بیشتری اومدن و رفتن اینو بیشتر و بهتر فهمیدیم فهمیدیم زندگی توو این دنیا آسون نیست ممکنه حتی اون موقعی که فکرش رو هم نمیکردی سکندری بدی بخوری و با صورت پهن زمین شی و تمام سر و شکلت خونی شه ممکنه از آدمی که حتی فکرش رو هم نمیکردی؛ حرفهایی بشنوی که حتی قدرت اینو نداشته باشی در جوابش چیزی بگی ممکنه خیلی راحت، یه روز برای همیشه دیگه یه نفر رو نداشته باشی. همینطور که سالهای بیشتری میگذره، بیشتر میفهمی که یادگار این دنیا برای آدما زخمه که هرکسی روی روح و تنش تا دلت بخواد زخم تازه و کهنه داره. اما میدونی، اگه کم بیاری خیلی راحت از بین میری. راحتتر از چیزی که فکرشو بکنی دقیقا همون موقعی که سکندری خوردی و با صورت پهن زمین شدی و خون خودت رو دیدی و قلبت فشرده شد و یه بغض گنده گره شد توو گلوت؛ باید پاشی هق هق کنون و لنگ لنگون باز بری، انقدر بری که هق هقهات تبدیل بشه به خندههای احمقانه و بلند، باید با همون صورت خونی بخندی و پررو پررو بری حتی اگه قرار باشه باز سکندری بخوری؛ تا رسیدن دفعهی بعدی باید اون دیوونهای باشی که با درد و صورت خونی و رد اشک، داره میخنده هنوز تا روی دنیا رو کم کنه باید پررو باشی پررو باش ^^^^^*^^^^^ مهسا رضائی
دو دقیقه پیش
در حال حاضر هنوز بخش چت راه اندازی نشده است
دو دقیقه پیش
یکمی صبور باش عزیزکوم درستش موکونیم
دو دقیقه پیش
تست برای پیام طولانی چند خطی
خط دوم
خط سوم